یه روز بهاری حلما گلی
سلام عسل مامان من و بابایی امروز شما رو بردیم باغ ارم خیلی خیلی بهمون خوش گذشت...شما هم با دیدن گل و گیاه و اب سرشار از شور و نشاط شده بودی...سعی میکردی گلا رو بکنی و بذاری تو دهنت...من و بابایی هم کلی ازت عکس گرفتیم،هوا هم خیلی گرم بود اخراش دیگه از دست گرما کلافه شده بودی و گریه میکردی... قربون خنده هات برم عزیزم...ایشالا که همیشه لبات خندون باشه &nb...