اولین مسافرت حلما گلی
سلام دردانه ی مامان شنبه 7شهریور 94ساعت 5صبح از شیراز راه افتادیم به مقصد اصفهان،حدود ساعت 11 رسیدیم اصفهان.با اصرار اقای نصر اصفهانی،دوست بابایی،برای ناهار رفتیم خونشون،وقتی رسیدیم اونجا خیلی خسته بودی ولی با دیدن علی و مریم،بچه های اقای نصر ذوق زده شده بودی و باهاشون دوست شدی و بازی می کردی،عصر همون روز با خانواده ی اقای نصر از منارجنبان دیدن کردیم که خیلی قشنگ بود،شب همون روز هم با بابایی رفتیم اطراف سی و سه پل و پل خواجو،برای شام هم رفتیم فلافلی نیک شان(از فلافلی های معروف اصفهان نزدیک پل بزرگمهر)تا فردا ظهر خونه ی مادر اقای نصر بودیم،ظهر برای ناهر رفتیم پارک اتشگاه که خیلی قشنگ بود.بعد از ناهار با خانواده ی اقای نصر خداحافظی کردیم...